0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
با درود فراوان
امروز تصمیم گرفتم اشعاری از شاعر بسیار خوب معاصر استاد محمد رضا عالی پیام متخلص به هالو رو براتون بذارم
و ترجیح میدم بیوگرافی ایشون رو از زبون خودشون بخونید:
من : پروفسور ثقه الاسلام تیمسار دکتر حاج سید مهندس محمد رضا خان رو خوب میشناسم . بچه ناف تهرونه. تو محله گذر لوطی صالح به دنیا اومده و تو صامپزخونه مدرسه رفته و تو خیابون میتی موش (شاپور) بزرگ شده . با این که دیپلم ریاضی داشت, خدا زد پس کله اش و رفت دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران. با این که رشته ی تحصیلی اش گرافیک بود , باز خدا زد پس کله اش و سر از سینما در آورد. تا حالا هم دوازده تا فیلم سینمایی و سریال به عنوان بازیگر , طراح صحنه و لباس , فیلمنامه نویس , مجری طرح, کارگردان و تهییه کننده تو کارنامشه. به علاوه ی هفتاد هشتاد تا فیلم مستند صد من یه غاز. چند سالی یه که مرتکب شعر می شه , اونم شعر طنز و هالو تخلص میکنه . این آقا با این قد قواره اش , گذشته از اون که عضو کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران , عضو شورای مرکزی و دبیر انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای ایران , انجمن صنفی شرکت های تبلیغاتی و عضو دایمی آکادمی داوری خانه سینما ست, عضو چند انجمن ادبی هنری تهرون هم هست. حالا بگذریم که مدیر عامل موسسه مینا فیلم و با حفظ سمت, مدیر مسئول موسسه تبلیغاتی دایره مینا هم هست. روده درازی نکنم. شعراش رو بخونین تا بفهمین چه معجونیه!
وبلاگ شخصی آرزو (مجموعه ی اشعار)www.arezuhaa.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوسديدم به خواب حافظ ، توي صف اتوبوسگفتم: سلام خواجه ، گفتا عليك جانمگفتم : كجا رواني ؟ گفتا : خودم ندانمگفتم : بگير فالي ، گفتا نمانده حاليگفتم : چگونه اي ؛ گفت: در بند بي خياليگفتم كه : تازه تازه شعر و غزل چه داريگفتا كه : مي سرايم شعر سپيد باريگفتم : ز دولت عشق ؟ گفتا كه : كودتا شدگفتم : رقيب ؟ گفتا : بدبخت كله پا شدگفتم : كجاست ليلي ، مشغول دلربايي؟گفتا شده ستاره در فيلم سينماييگفتم بگو ز خالش آن خال آتش افروزگفتا : عمل نموده ديروز يا پريروزگفتم : بگو ز مويش ، گفتا كه مش نمودهگفتم : بگو ز يارش ، گفتا : ولش نمودهگفتم: چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شدست مجنون؟گفتا : شديد گشته معتاد گرد و افيونگفتم : كجاست جمشيد ؟ جام جهان نمايش؟گفتا : خريده قسطي تلويزيون به جايشگفتم : بگو ز ساقي حالا شده چه كارهگفتا : شدست منشي در توي يك ادارهگفتم : بگو ز زاهد آن رهنماي منزلگفتا كه دست خود را بردار از سر دلگفتم : ز ساربان گو با كاروان غم هاگفتا : آژانس دارد با تور دور دنياگفتم : بكن ز محمل يا از كجاوه ياديگفتا : پژو دوو بنز يا گلف تك مداديگفتم كه : قاصدت كو؟ آن باد صبح شرقيگفتا كه : جاي خود را داده به فاكس برقيگفتم : بيا ز هدهد جوييم راه چارهگفتا : به جاي هدهد د يش است و ماهوارهگفتم : سلام ما را باد صبا كجا بردگفتا : به پست داده ، آورد يا نياورد ؟گفتم : بگو ز مشك آهوي دشت زنگيگفتا كه : ادكلن شد در شيشه هاي رنگيگفتم: سراغ داري ميخانه اي حسابيگفت : آن چه بود از دم گشته چلو كبابيگفتم : بيا دو تايي لب تر كنيم پنهانگفتا : نمي هراسي از چوب پاسبانانگفتم : شراب نابي تو دست و پات داريگفتا : به جاش دارم وافور با نگاريگفتم : بلند بوده موي تو آن زمان هاگفتا : به حبس بودم از ته زدند آن هاگفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتي ؟گفتا : نديده بودم هالو به اين خرفتي
وبلاگ شخصی آرزو (مجموعه ی اشعار)www.arezuhaa.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]كودكي كنجكاو مي پرسد:ايها الناس ، عشق يعني چه؟دختري گفت: اولش روياآخرش بازي است و بازيچهمادرش گفت: عشق يعني رنجپينه و ز خم و تاول كف دستپدرش گفت: بچه ساكت باشبي ادب ، اين به تو نيامده استرهروي گفت: كوچه اي بن بستسالكي گفت: راه پر خم و پيچدر كلاس سخن معلم گفت:عين و شين است و قاف ، ديگر هيچدلبري گفت: شوخي لوسي استتاجري گفت : عشق كيلو چند؟مفلسي گفت: عشق، پركردنشكم خالي زن و فرزندشاعري گفت: يك كمي احساسمثل احساس گل به پروانهعاشقي گفت: خانمان سوز استبار سنگين عشق بر شانهشيخ گفتا: گناه بي بخششواعظي گفت : واژه بي معناستزاهدي گفت: طوق شيطان استمحتسب گفت: منكر عظما استقاضي شهر عشق فرمودحد هشتاد تازيانه به پشتجاهلي گفت: عشق را عشق استپهلوان گفت: جنگ آهن و مشترهگذر گفت: طبل تو خالي استيعني آواز آن ز دور خوشستديگري گفت: از آن بپرهيزيديعني از دور كن بر آتش دستچون كه بالا گرفت بحث و جدلبين آن قيل و قال من ديدمطفل معصوم با خودش مي گفت:من فقط يك سوال پرسيدم !
وبلاگ شخصی آرزو (مجموعه ی اشعار)www.arezuhaa.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
خاخامي و كشيشي و شيخي خدا پرست
بودند همسفر همه همراه كاروان
در بحث و گفتگو كه چه سان خرج مي كنند
صدقات و نذر و وقف و وجوهات بيكران
خاخام گفت: روي زمين مي كشم خطي
پول و طلا و نقره بريزم به روي آن
در سمت راست آن چه كه آمد از آن من
درسمت چپ از آن خداوند لامكان
گفتا كشيش: من بكشم گرد ، دايره
وان گاه پول صدقه بپاشم در آن ميان
بيرون دايره ، ز براي من و عيال
در مركز آن چه ماند ، براي خدايگان
شيخ از چنين مهاجه آشفت و نعره زد
اي لعنت خدا به شما ، اي حراميان
دست طمع دراز به آتش نموده ايد
دوزخ گشوده بهر شما معده و دهان
مال خداست آن چه كه انفاق مي شود
او مالك است و رازق روزي انس و جان
ما بندگان بي سر و پا را نمي سزد
بيت المنال و مال خدا را چپو چپان
تصميم از آن اوست كه روزي به ما دهد
يا نعمتش دريغ نمايد ازين و آن
عيسي به دين خويش و موسي به دين خويش
باشد درست ليك نه از بهر آب و نان
آن دو ازو سوال نمودند شيخنا
پس شيوه ي تو چيست ؟ بگو از برايمان
گفتا كه: من به عرش بپاشم هر آن چه هست
وانگاه گويم اي ملك الملك و المكان
اين ها همه از آن تو باشد بدون شك
بردار هر چه را كه بود ميل تو در آن
سهم من است هر چه که برگشت بر زمين
سهم خداست آن چه بماند در آسمان
هالو در اين ميانه سر ماست بي كلاه
باور نمي كني ، برو تاریخ را بخوان
وبلاگ شخصی آرزو (مجموعه ی اشعار)www.arezuhaa.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 4/0 Given: 0/0 |
درورد بی کران بسیار عالی . . .
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
بگیر و ببند
ميگن بدجور گير و داره تهرون
تموم لات و لوتا رو گرفتن
به جرم ارتباط غير شرعى
ميگن مجنون و ليلا رو گرفتن
تموم شاعرا رو جمع كردن
رهى، خيام، نيما رو گرفتن
سپس جامى، نظامى، شيخ سعدى
منوچهرى و صهبا رو گرفتن
چو وامق ديد مأموران ارشاد
فلنگو بسته عذرا رو گرفتن
از اون جايى كه پارتى داشت يوسف
فقط دوست زليخا رو گرفتن
قِسِر در رفتهان شيرين و خسرو
اونام فرهاد تنها رو گرفتن
پس از اون، حافظ مست عرق خور
خمار بى سر و پا رو گرفتن
شنيدم ايرج ِ ميرزا گير افتاد
رييس بچه بازا رو گرفتن
ميگن لو رفته باباطاهر لخت
بدون لنگ بابا رو گرفتن
و بعدش شاهد و ساقى و مطرب
ميگفتن هر سه چار تا رو گرفتن
به تعقيب و گريز ترك شيراز
سمرقند و بخارا رو گرفتن
به جرم عشقبازى روز روشن
قنارى، فنج، مينا رو گرفتن
توى جردن به جرم بدحجابى
همين ديروز حوا رو گرفتن
تو خونه تيمى ِ يه تيم فوتبال
على دايى، نكيسا رو گرفتن
برا مالوندن ملى گراها
تموم ملى پوشا رو گرفتن
حوالى ولنجك تو يه پارتى
چهل تا مست رسوا رو گرفتن
هنرپيشه فراوون بوده اون جا
فقط جمشيد آريا رو گرفتن
ببخشيد، غير از اون يكى ديگهام بود
كى بود؟ هان ! فاطمه معتمد آريا رو گرفتن
چرا اين مصرعش بالا بلنده ؟
شايد چون دست بالا رو گرفتن
از اون وقتى كه دانا شد توانا
تواناهاى دانا رو گرفتن
ميون صفحهى شطرنج، ديشب
وزير مشكى و شا رو گرفتن
نه تنها رستم و سهراب و بيژن
آناهيتا، آنيتا رو گرفتن
به خاك و خون كشيد اسكندر اين ملك
ولش كردند و دارا رو گرفتن
به جرم اجتماع بىمجوز
سه مرغابى رو تو دريا گرفتن
شد آقا شاكى از طوبى عيالش
ولى بر عكس، آقا رو گرفتن
ميگن طوبى به قاضى رشوه داده
از اين رو سوى طوبي رو گرفتن
درون دادگاه بلخ دزدو
رها كردند و بنا رو گرفتن
شكايت كردن از عيسا پزشكا
به جا عيسا، يهودا رو گرفتن
ميگن ليلاج اوستاى قماره
به جا اوستا، اَو ِستا رو گرفتن
فريدون مشيرى شعر مىگفت
فريدون هويدا رو گرفتن
به جرم حمل نيم مثقال شيشه
تموم شيشه بُرها رو گرفتن
يكى قليون كشيده توى دربند
تموم اهل اون جا رو گرفتن
براى زهره چشم از بچههامون
زدن دارا و سارا رو گرفتن
گزارش داده چوپان دروغگو
كه دهقان فداكارو گرفتن
براى قافيه ما رو ببخشيد
كه حال شاعر ما رو گرفتن
براى خوندن اشعار هالو
يكى مىگفت: ملا رو گرفتن
وبلاگ شخصی آرزو (مجموعه ی اشعار)www.arezuhaa.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 5/2 Given: 0/0 |
سپاس جالب بود
Thumbs Up/Down |
Received: 4/0 Given: 0/0 |
جالب بود . اشعار هالو هميشه شنيدنيه . مخصوصاً گاويه ايشون
دنيا رو شبيه بينش خودمون نبينيم ، بينش خودمون رو شبيه واقعيات دنيا كنيم .
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
خيلي جالب بود
مرســــــــــــــــــــــ ــــي
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
جنگ جهانی سوم
شبی رنجيده خاطر شد ز من يار
نثارم كرد نامربوط بسيار
كه من شايسته ی شاهنشهانم
نه مثل تو گدای كوچه بازار
كسی مثل سزار امپراطور
و يا سلطان ايرانی خشايار
مرا بهرام و كيكاووس لايق
جم و خاقان و اسكندر سزاوار
اسير خال من جمشيد و بيژن
تزار روس در مويم گرفتار
اگر بودم زمان خسرو پرويز
كجا مي گشت شيرين را خريدار
اگر با من اتلو آشنا بود
كجا دزدمونا مي شد ورا يار
اگر قيصر مرا مي يافت ، مي كرد
خراج ملك خود را بر من ايثار
مرا مي ديد اگر شاه بخارا
خودش را روز و شب مي كشت صد بار
كجا بودي ببيني مي شدم من
زن عقدي نادرشاه افشار
كلات نادري مهريه ام بود
مرا پشت قباله دشت زنگار
ز من مي كرد فوري خواستگاري
نشاني داشت ارمحمود سردار
به راضي كردن من شاه عباس
چهل بار شتر مسكوك دينار
مرا گر ناصرالدين شاه مي جست
برايش سوگلي بودم به دربار
مرا مي برد با خود چين و ماچين
بدون شك امير قوم تاتار
بله ، تيمور لنگ از عشق رويم
پياده مي دويد از ري به خوانسار
***
به او گفتم : همه شاهان فدايت
به جز آقا محمد خان قاجار
در آن تاريخ كاندر جزوه ي تست
شده عاشق روي عاشق تل انبار
همان بهتر در اين دور و زمانه
شه و شاهي بر افتاده به ناچار
و گرنه جنگ هفتاد و دو ملت
به پا مي گشت و مي شد كشت و كشتار
براي سومين جنگ جهاني
بود كافي قر و قمبيل سركار
وبلاگ شخصی آرزو (مجموعه ی اشعار)www.arezuhaa.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
خیلی جالب بودن بازم از کارا بکن![]()
نیستی دارم دق می کنم نیستی دارم می پوسمعکساتو من یکی یکی برمی دارم می بوسم
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
D:
خیلی باحال بود
درد من حصار بركه نيست؛درد من زيستن با ماهيانيستكه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)