0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
با میوه و بستنی و کیک و رانی
با حداقل سهچار تا قربانی
ای مرد به پیشواز تو میآئیم
امضا فدراسیون دو میدانی
* * * * *
آن یک، مشغول خوردن و بردن شد
این مسئول شکم در آوردن شد
در عصر بخوربخور نخوردن جرم است
تکلیف من و تو خون دل خوردن شد
* * * * *
عزیز! این ملک، خاصان خصوصیست
حریم مایهداران خصوصیست
نمیدانی بدان بالاترین جرم
همین تشویش اذهان خصوصیست
* * * * *
این قصه حدیث هرکسی خواهد شد
بحث داغ مجالسی خواهد شد
یک جمله به دست خواهی آورد آخر
«در اسرع وقت رسیدگی خواهد شد»
* * * * *
کی لحظهی افسردنشان میآید
پایان دل آزردنشان میآید
دیدیم زمینخواریشان را یا رب!
کی روز زمینخوردنشان میآید؟!
محمد صالح
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
Thumbs Up/Down |
Received: 63/5 Given: 272/0 |
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم خرده پولی،
سرسوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر ویزید
دوستانی که همچون من مشروطند
واتاقی که همین نزدیکی است
اهل دانشگاهم
پیشه ام گپ زدن است
گاه گاهی هم مینویسم تکلیف
می سپارم به شما
تا به یک نمره بیست که در آن زندانیست
دلتان تازه شود
چه خیالی-چه خیالی- میدانم
کپ زدن بیهوده است
خوب میدانم دانشم کم عمق است
اهل دانشگاهم
قبله ام آموزش-
جانمازم جزوه
مهرم میز
عشق از پنجره ها می گیریم
همه ذرات مخ من متبلور شده است
پدرم وقتی رفت پاسبان ها همه استاد شدند
استاد از من پرسید چند نمره زمن میخواهی ؟
من از او پرسیدم دل خوش سیری چند
پدر م استاتیک را از بر داشت
و کوئیز هم میداد
درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب
امتحان چیزی بود مثل آب خوردن
خوب یادم هست درسی بی رنجش میخواندم
نمره بی خواهش می آوردم
تا معلم پارازیت می انداخت
همه غش می کردند
من کسی را دیدم
که برای داشتن یک نمره 10
دم دانشکده پشتک میزد
دختری را دیدم که به ترمینال نفرین می کرد
اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت
اتوبوسی دیدم
کسی از روزن پنجره می گفت: کمک
سفر سبز چمن با کوکو بارش اشک
پس از نمره تک جنگ آموزش با دانشجو
جنگ دانش جویان سر ته دیگ غذا
جنگ نقلیه با جمعیت منتظران
حمله درس به مخ حذف یک درس
به فرماندهی کامپیوتر
فتح یک نمره به دست ترمیم
فتح یک نمره به دست استاد
مثل یک لبخند در آخر ترم
همه را دیدم
اهل دانشگاهم
اما نیستم دانشجو کارت من گم شده است
من به مشروط شدن نزدیکم
من در این دانشگاه چقدر مضطربم
من ندیدم هرگز یک نمره بیست
من ندیدم که کسی ترم آخر باشد
من به یک نمره ناقابل 10 خشنودم
وبه لیسانس قناعت دارم
من در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم
خوب میدانم که استاد کی کوئیزمیگیرد
اتوبوس کی می آید
خوب میدانم برگه حذف کجاست
هر کجا هستم باشم تریا، نقلیه،دانشکده از آن منست
رختها را بکنیم پی ورزش برویم
توپ دریک قدمی است
ونگوئیم که افتادن مفهوم بدی است
ونگوئیم کتابی که درآن فرمول نیست
وبدانیم اگر سلف نبود همگی می مردیم
وبدانیم اگر نقلیه روزی تعطیل شود همگی می مانیم
و نترسیم از حذف
وبدانیم اگر حذف نبود همگی می ماندیم
وبپرسیم کجاییم و چه کاری داریم
و نپرسیم که در قیمه چرا گوشت کم است
بد نگوییم به استاد اگر نمره تک آوردیم
کار ما نیست شناسایی مسئول غذا
کار ما شاید این است
که در حسرت یک صندلی خالی پیوسته شناور باشیم
کار ما نیست شناسایی بی نظمی ها ...
من همين يك نفس از جرعه ي جانم باقي استآخرين جرعه اين جام تهي را تو بنوش
Thumbs Up/Down |
Received: 64/6 Given: 95/6 |
عروس وارد تالار میشه مادر شوهر میگه:
صل علی محمد بلای جونم آمد!
بعدش عروش میگه:
عقرب زهرماری،خواستی پسر نیاری!
Thumbs Up/Down |
Received: 417/2 Given: 318/1 |
مشكل خویش بر پیر مغان بردم دوش
گفت: دنیا شده از مشكل پر،این هم روش !
- - - Updated - - -
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟
مدرک دیپلمم اینجاست ولی کار کجاست؟
هر کجایی که من مدرک خود را بردم
پاسخ این بود که یک پارتی پولدار کجاست؟
روز و شب هر چه دویدم پی همسر گفتند
از برای چو تویی همسر و غمخوار کجاست؟
پدر دختره تا دید مرا با فریاد
گفت اوٌل تو بگو درهم و دینار کجاست؟
خانه در جردن و شمران چه داری بچه؟
پست و عنوان و یا حجره و انبار کجاست؟
ست الماس و گلوبند زمرد که به آن
بکند دختر من فخر در انظار کجاست؟
یک عدد بنز مدل ۹۸ دو در
تا کند فیس در آن در بر اغیار کجاست؟
اعتیاد ار که نداری و سلامت هستی
برگی پاکی ژن ار دکتر و بهیار کجاست؟
هر چه فریاد زدم حرف مرا کس نشنید
که به دادم برسد؟ گوش بدهکار کجاست؟
نیست چون بهر جوان عیب اکنون حمٌالم
توی میدان بکنم باربری، بار کجاست؟
مدرک دیپلم خود را بفروشم به دو پول
ایهالناس بگویید خریدار کجاست؟
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
اگر آخرین اظهار نظر درباره سرقت 13 ثانیهای این خودروی محبوب ایرانی و البته گران شده تا سقف ابتدای تولید خودروی ملی - سمند - را هم نادیده بگیریم، پراید آنقدر محاسن(! ؟) دارد که بتوان در رسای آن شعر سرود.بهترین ماشین ایرانی پراید
گرچه گاهی قاتل جانی پراید!
بینمت اکنون به هرجا و مکان
جانشین خوب پیکانی پراید
بسکه محکم هستی و سفت و قوی
مثل تانک جنگ میمانی پراید!
چشم بی پولان همه بر روی تو
چون که امید فقیرانی پراید
اغنیا سوی فراری می روند
درد ماها را تو درمانی پراید
هر کجا باشد ژیان یا که رنو
توی آنجا مثل سلطانی پراید
دارد اکنون اصغری و آتقی
مریم و مش مهدی و مانی پراید
یا که دارد بندری و ساوه ای
سیستانی و خراسانی پراید
گر که از مادرزنت سیری هنوز
هدیه اش کن بی پشیمانی پراید
من خجالت می کشم از وصف تو
بسکه داری حسن پنهانی پراید
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
Thumbs Up/Down |
Received: 417/2 Given: 318/1 |
اینو حتما شنیدید...
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بستاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بيدار کنيدش که بسی خفته نماند
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خويش به منزل برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند!(ابن یمین)
و حالا...
آنکس که بداند و بداند که بداندبايد برود غاز به به صحرا بچراند!
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خويش به گوری بتپاند!
آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پول خر خويش براند!
آنکس که نداند و نداند که نداند
بر پست رياست ابدالدهر بماند!
ویرایش توسط Padma : Tuesday 20 November 2012 در ساعت 04:18 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
«پسر برتر از دخترآمد پدید» پسر جمله را گفت و چیزی ندید
نگو دخترك با یكی دسته بیل سر آن پسر را شكسته جمیل
بگفتا:«جوابت نباشد جز این نگویی دگر جمله ای این چنین
وگرنه سر و كار تو با من است كه دختر جماعت به این دشمن است. »
پسر اندكی هوشیاری بیافت سرش چون انار رسیده شكافت
پسر گفتش:«ای دختر محترم كه گفته كه من از شما بهترم؟!!!
كه دختر جماعت به كل برتر است ز جن تا پری از همه سر تر است
پسر سخت بیجا كند، مرگ بید كه برتر ز دختر بیاید پدید! »
پس آن ضربه خیلی نشد نابه جا كه یك مغز معیوب شد جابه جا
بعد از رفتن اون دختر پسره اشعار زیر را سرود:
من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم ... از زن و غر زدن روز و شبش آزادم
نه کسی منتظرم هست که شب برگردم... نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم
زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب... نرود از سر ذلت به هوا فریادم
هر زنی عشق طلا دارد و بس٬ شکی نیست... نکته ای بود که فرمود به من استادم
شرح زن نیست کمی٬ بلکه کتابی است قطور... چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم
هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند ... محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!)
زن نگیر - از من اگر می شنوی- عاقل باش! ... مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم
مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم... نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!
هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم... نه برای دل هر دختر و زن فرهادم
الغرض زن که گرفتی نزنی داد که:... من از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟
ویرایش توسط morteza3164 : Monday 26 November 2012 در ساعت 06:30 PM
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
Thumbs Up/Down |
Received: 120/8 Given: 31/15 |
خری آمد بسوی مادر خویش بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش
برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری
خر مادر بگفتا ای پسر جان تو را من دوست دارم بهتر از جان
ز بین این همه خرهای خوشگل یکی را کن نشان چون نیست مشکل
خر از شادمانی جفتکی زد کمی عرعر نمود و پشتکی زد
بگفت مادر به قربان نگاهت به قربان دو چشمان سیاهت
خر همسایه را عاشق شدم من به زیبائی نباشد مثل او زن
بگفت مادر برو پالان به تن کن برو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه
دو تا پالان خریدند پای عقدش یه افسار طلا با پول نقدش
خریداری نمودند یک طویله همانطوری که رسم است در قبیله
خر عاقد کناب خود گشائید وصال عقد ایشان را نمائید
دوشیزه خر خانم آیا رضائی به عقد این خر خوش تیپ در آیی
یکی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم به گل چیدن برفته
برای بار سوم خر بپرسید که خر خانم سرش یکباره جنبید
خران عرعر کنان شادی نمودند یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانی برای این دو خر در زندگانی
خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن
Thumbs Up/Down |
Received: 120/8 Given: 31/15 |
پراید رسید به زانتیانوشته اصلی توسط morteza3164 [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
مهدی بیا مهدی بیا
خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
شعر طنز اجتماعی از محمد جاوید
پریشب همسرم با داد و فریاد
زجا بر خاست و آواز سرداد:
كه پیدا كرده ام گمگشته ام را
همانی را كه گم كردم فلان جا
همان كه بیست سال پیش لابد
كادو دادی به من روز تولد
همان كه بابت گم كردن آن
قسم خوردم برای تو به قرآن
همان كه بابتش با آه و زاری
زجیبت رفت ده تا یك هزاری
همان دُری كه صد تایش اگر بود
دل من با تو از غم بی خبر بود
خدا را شكر بعد از این همه سال
به ما بیچاره ها رو كرده اقبال
اگر فردا بری آن را به بازار
یقینن می دهندت پول بسیار
و یك میلیون و اندی پول رایج
رود در جیب تو بهر حوائج
شوی میلیونر از الطاف دولت
خدا را شكر از این ناز ونعمت
بگیر این سكه را ای مرد خوشبخت
كه تا گردد خیالت كاملن تخت
به خنده گفتمش كه خوش خیالی
تو هم مانند او حالی به حالی
برای روغن و گوشت و حبوبات
سه كیلو پسته، یك جعبه شكولات
برای روسری و كیف و شلوار
وآن چه هست مایحتاج سركار
گمانت سكه ی گمگشته كافی است؟
و یا این كه نه ،خیلی هم اضافی است؟!
به جان حضرت آقای جاوید
نكن در این قضیه هیچ تردید
كه ده تا از همین زرد قرشمال
اگر پیدا كنی باری به هر حال
ندارد ارزش آن ده هزاری
كه دادم بابتش با آه و زاری
بخوان یك فاتحه یا جزء قرآن
برای پول ملی از دل و جان
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
یه روز خدا میخواس بیــــــــــــــــاد بشینه
آدم و حــــــــــــــــوّا رو بیــــــافــــــرینــه
وقتی اومد مشغــــــــــول کـــــارش بشه
خــــــواس یه فرشته دستیــــــارش بشه
تو جرگه ی فرشته هــــــــــــــــا نگا کرد
از تـــــــو اونـــــــــا یه کـــار گـر جدا کرد
گف: برو ظرفــــــــــــــو پُر خاک رُس کن
آب ام بریز یه خـــــــــــــورده گل درُس کن
فرشته با کمـــــــــــــــــــــــ ال میل پا شد
برای تعظـــــــــــــــــــــی م یه ذرّه تــــا شد
بـــــا هیکل قشــــنگ و خـــوش قـــواره
فُــــرغــونــو ور داش بره خــــــــاک بیـاره
فـــــرشته هه خاکــــارو آوُرد نشست
هر چی تونس تو خــــاک رُس آب بست
همـــــــینه کـــــه جنس بشـــــــر خرابه
دو ســــوّم کُـــــــــــــــلّ وجـــودش آبه
اگه یه جاش سفته هـــــزار جاش شُله
تقصیـــر اون فــــــــــرشته ی مُنــگُـله
خلاصه ، کــــــــــــــار گل به آخــر رسید
میگن خدا یه ذرّه ام تــــــــــــــوش دمید
به خــــــــــــــاطر همینه یک عــــــالمه
هــــــــــــــــوا تـوی کـــــلّه ی این آدمه
نمی دونم خدا چه قــــصدی داشـــــته
که آدمـــــــــــارو سر کـــــار گـــذاشته
از ســــر طـــــــعنه گفته بــــاریکـــــــالا
جدی نگفـــته ، شوخی کــــــــرده والا
خودش میگه بشر هبـــــــوط کــــــــرده
بـــــــــا کلّه رو زمین سقــوط کـــــــرده
میگن مُخِش حســـــــابی ضربه خورده
خــــــــوبه کــــه زنده مـــونـده و نمُـرده
امــــــا حــــــــــــالا همـین خُل و دیوونه
فک میکـــــنه خـدای دنیــــــــــــــــا اونه
بشرمث یه مــــــــــــاهی توی برکه س
فک می کنه دنیــــــــا همیـــــــنه و بس
اون که به برکــــــه ی خــــــودش راضیه
محـــــــــــاله کـه بفهمه دریــــا چـیه
پـــــــــــاشو برو تو آسمونــــــــــا یه سر
تلسکــــــــــوپ ام اگــــــه تـونستی ببـر
برو یه چنتــــــــــــا کهکشــــــو نو رد کن
زمینـــــــــو از اونجــــــــــا بشین رصدکن
زمین به قــــــــــــــــدٌِّ یه ســــر سوزنه
بشــــــــر یه صــــــــــــد هــــــزارم ارزنه
میتونی اون بـــــــــــــالا یه کــــم بشینی
دیکتـــــاتــــــورای کـــــــــــــوچیکو ببینی
به کـــــار آدمــــــــــــــــــا از اون بلـندی
هی بزنی به روی پـــــــــــــــــات بخـندی
الان تــــــــــا اونجـــــایی که یـاد بنــده س
شــــــیر اگـــــه آدم بُکُــــــشه درنــده س
امّــــــــا از اونجــــــــــــایی کـــه عقل داره ـ
آدم اگـــــه شـــــــیر بُکُــشه ، شکـــــــاره
هی به خـــــــودش نمره ی عـــالی میده
جــــو نـــورا رو گــــــوشمــــــــــــالی میده
الاغ بد بختـــــــــــو بــــــــه هـر بهــــــــونه
رونشــــــو می بنده به تـــــــــــــازیــــــون ه
خدا وکیــــــــــلی راحــــــــــــــته براتــــون؟
زنگــــــوله بندازن تو گردنــــــا تــــــــون؟
قبیله تون تو جــــــــــاده هـــــــا قطار شه
شتر بیــــــــــاد رو کولـــــــتون سـوار شه؟
خدا اگه ببینه شــــــیر تــــــــو شـــــــــیره
ممکـــــنه عقلــــو از بشــــر بگــــــــــیره
بشینه از روی حســــــــــاب و نقـــــشه
عقل مـــارو به حیــــــــوونـــــــــا ببخـــشه
یه روزصُب ازخواب پامیشی می بیــــــنی
بشر دوبـــاره رفته غــــــار نشیـــــــنی
دیگــــه بــــــــــاید تـــــرک تجمّـل کنی
هر چی کـــــــه پیش میـــــاد تحمل کنی
ببـــر اومده دنیــــارو دس گــــــــــرفته
حقّـــشو از آدمــــــا پس گـــــــــــرفــــته
امّـــــا تــــــو روحت ام خبـــــــر نـــــــداره
بُلن میـــشی بـــــــازم میــــــری اداره
میری تـــــــوی اُطـــــــــــــاق تــر تمـیزت
می بینی خـــــر نشسته پشت مـیــزت
به جــــــــان تــــو جنــــــــاب خر حقّشه
حقّـــشه کــــــــــه مدیــــــــر کُـلّت بشه
شک نـــــــدارم ، اگـــه دو روز بگــذره
میگن این از قبــــــلیـه بهتـــــر تـــــــره
---------------------
شیــــر اگــــــــه پستی بپـذیره ، آنی
دنیـــــا میــــشه یــــه جنگل جهــانی
جـــــونـــورا صــــــــــــاحب قدرت میشن
جنگـــا دیگه فقـــــــــط میشه تن به تن
تفــــنگــارو جــــم می کنـــــن دو روزه
می بــــرن و می چیـــنـنش تـــــو مـوزه
بـــــــــرای اینــــکه روز خــــوش ببـینن
سـلاح هســــته ای رو ور می چیـنن
لبــاس قــانـــــونـــــــــو بـه تن می کنن
خوردن گـــوشــــــــــتو قدغن می کنن
وقتی ببـــــینی چـــــــــــــــاره ای نداری
میـــــری می افتی به گیــــاه خـــــواری
می بیـنی آدمـــــــــــــا کنــــــار خـــــرن
دارن بــــاهم تــــــــــوی چمن می چرن
یــــــــه دفـعه ای ممکنه روبـــــــاه شَل
بشه رئیس ســــــازمـــــــــــــان ملـــل
کــــــــــــاپیــــتولاس یونِ بشر بــــاطـله
کسی شپش هـــــم بُکُـــــشه قــــاتله
ممکنه طبق مصلحت مــوش کـــــــــور
بشه تو این دنیـــــــــا رئیـس جمهـــور
نگو کــــه موش کـــور ســــــــواد نداره
میگیم یکی بــــــره بـــــــراش بیـــــاره
یه دونــــــــه دکتــــــرای آکـــسفوردی
یکی دو دست هم لبــــــــــاس لرُدی
لبــــاســـارو تنش کنـه مـــــاه میشه
رئیس جمهور چی چیه، شاه میشه
میای خونه خورد و خمــیر و خسـته
می بینی کرگدن به جـــات نشسته
رو مبلتـــــون یــــه پنگــــــوئن لمـیده
یه گـــــــوشه هــم الاغ دراز کشیده
اون طرف ام بـــــو قلمون یه کــــاره
رفته نشسته پــــــــــای مــــــاهواره
بیـــــایم از این به بعد عــــادت کنیم
حقـوق حیــوونــو رعـــــــــایت کنیم
دیگه رو حقٌ مــــــــورچه پــا نذاریم
برای سوسکا دمــــپایی نیـــــــاریم
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
خانمــی با همســــــرش گفــت اینچنیـــــن :
کای وجــــــودت مــــایه ی فخـــــر زمیــــــن !
ای که هستـــی همســـری بس ایــــده آل !
خواهشــــی دارم .. مکُــــن قال و مقـــــال !
هفــــت سیـــــن تازه ای خواهــــــم ز تـــــو
غیـــــــر خرج عیـــــد و ... غیــــر از رختِ نو
سین یک ، سیّاره ای ، نامــــش پـــــراید
تا برانـــــــــم مثـــــــل بـــــرق و مثــــــل باد
سین دوم ، سینــــه ریـــــزی پُر نگیـــــــن
تا پَــــرَد هــــوش از سر عمّـــــه شهیــــن !
سین سوم ، یک سفـــــر سوی فـــــرنگ
دیـــــــــدن نادیــــــــده هـــــــای رنـگ رنـگ
سین چارم ، ساعتی شیـــــک و قشنگ
تا که گویـــــم هست سوغـــات فرنــــــگ !
سین پنجـم ، سمــــع دستـــورات مــن !
تا ببالــــــم مـــــن به خــود ، در انجمــــن !
...
آنگه ، آن بانـــــو ، کمـــــــی اندیشــــه کرد
رندی و دوز و کلَـــــــــک را پیشــــــــه کرد !
گفــــــت با ناز و کرشمـــــه ، آن عیـــــال !!
من دو سین کم دارم ، ای نیکـو خصال !
...
گفت شویش : من کنــــــــــون یاری کنم
با عیال خویـــــــــش ، همکـــــاری کنم !!
سین ششم ، سنگ قبـــری بهر من !
تا ز من عبـــــــرت بگیرد مـــــــــرد و زن !
سین هفتم ، سوره ی الحمد خوان ...
بعد مرگــــــم ، بَهر شــــوی بی زبان !!!
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)